تأثیر تفاوتهای فرهنگی و زبانی بر فرآیند داوری میان ایران و چین
در سالهای اخیر، تعاملات تجاری و سرمایهگذاری میان ایران و چین رشد قابلتوجهی داشته است. گسترش این همکاریها بهطور طبیعی به افزایش قراردادهای تجاری و در نتیجه، افزایش تعداد اختلافات و پروندههای داوری میان طرفین منجر شده است. در چنین بستری، تفاوتهای فرهنگی و زبانی نقش مهمی در شکلگیری، مدیریت و حل اختلافات ایفا میکنند.
درک این تفاوتها و مدیریت صحیح آنها میتواند از بروز سوءتفاهم، طولانی شدن روند داوری و کاهش اعتماد میان طرفین جلوگیری کند.
تفاوتهای فرهنگی ایران و چین و پیامدهای آن در داوری
تفاوتهای فرهنگی میان ایران و چین، بهعنوان دو تمدن ریشهدار با سنتهای ارتباطی و ارزشهای اجتماعی متفاوت، نقش جدی و ملموسی در شکلگیری، مدیریت و حلوفصل اختلافات میان طرفین ایفا میکند. این تفاوتها تنها در رفتارهای عمومی تجاری یا تعاملات روزمره بروز نمییابد، بلکه بهطور مستقیم وارد فرآیند داوری میشود و میتواند بر درک ادعاها، نحوه ارائه استدلالها و حتی برداشت داوران از رفتار طرفین اثر بگذارد. شناخت این تفاوتها برای جلوگیری از سوءتفاهم، کاهش تنش و دستیابی به نتیجهای عادلانه در داوری، ضروری و غیرقابلچشمپوشی است.
یکی از مهمترین این تفاوتها، سبک ارتباطی غیرمستقیم است که هرچند در فرهنگ ایرانی نیز مشاهده میشود، اما در چین ساختاریافتهتر و عمیقتر است. طرف چینی معمولاً از بیان صریح مخالفت یا رد یک پیشنهاد خودداری میکند و به جای آن از عباراتی محتاطانه یا چندپهلو استفاده میکند. این شیوه برای طرف ایرانی که در شرایط اختلاف یا مذاکره رسمی صریحتر عمل میکند، ممکن است گمراهکننده باشد. سکوت، ابهام یا پاسخ غیرمستقیم در نگاه طرف ایرانی میتواند نشانه موافقت تلقی شود، در حالی که در فرهنگ چینی ممکن است به معنای مخالفت یا عدم آمادگی برای تصمیمگیری باشد. این تفاوت در جلسات استماع و تبادل لوایح نیز میتواند موجب سوءبرداشت درباره موضع واقعی طرف چینی شود.
از سوی دیگر، نگاه دو فرهنگ به تعهدات و قراردادها نیز تفاوت بنیادینی دارد. در ایران، قرارداد معمولاً سندی الزامآور و مبتنی بر مفاد دقیق مکتوب محسوب میشود و طرف ایرانی انتظار دارد که هر بند آن بدون تغییر اجرا شود. اما در فرهنگ تجاری چین، قرارداد بیشتر «آغاز یک رابطه» تلقی میشود، نه پایان آن. با تغییر شرایط اقتصادی یا تجاری، طرف چینی ممکن است انتظار داشته باشد قرارداد نیز انعطافپذیر باشد و با شرایط جدید تطبیق پیدا کند. این نگاه متفاوت در داوری به اختلافهای جدی در تفسیر تعهدات، تحلیل ادله و تعیین مسئولیتها منجر میشود.
سلسلهمراتب نیز در هر دو فرهنگ نقش مهمی دارد، اما در چین این ساختار رسمیتر و سختگیرانهتر است. در جلسات داوری، اعضای تیم چینی معمولاً منتظرند تا فرد ارشد گروه تصمیمگیری کند یا موضع نهایی را بیان نماید. برای تیم ایرانی یا داورانی که با فرهنگ چینی آشنا نیستند، این رفتار ممکن است نشانه تردید، عدم آمادگی یا بیمیلی تعبیر شود، در حالی که در فرهنگ چین این رفتار نشانه احترام و نظم سازمانی است. همین سلسلهمراتب همچنین بر سرعت تصمیمگیری، زمان ارائه پاسخ و سبک ارتباطات رسمی اثر میگذارد.
در نهایت، مفهوم «حفظ آبرو» یا Face یکی از عناصر بنیادی فرهنگ چین است که در داوری اهمیت دوچندانی پیدا میکند. هر رفتاری که موجب احساس شرمندگی یا تضعیف اعتبار طرف چینی شود—از جمله لحن انتقادی، اشاره مستقیم به خطاها یا ارائه مدرکی که ضعف طرف مقابل را برجسته میکند—میتواند واکنشهای دفاعی شدید یا پیچیدهتر شدن روند داوری را به همراه داشته باشد. در مقابل، استفاده از لحن ملایم، بیان محترمانه انتقاد و اجتناب از تحقیر یا بیاعتبارسازی مستقیم، میتواند فضای همکاری را حفظ کرده و روند رسیدگی را سادهتر کند.
ترکیب این عوامل فرهنگی موجب میشود روند داوری میان ایران و چین گاهی پیچیدهتر از داوریهای متعارف باشد. اما با شناخت این تفاوتها و بهکارگیری رویکردی آگاهانه، میتوان زمینه تعامل حرفهایتر، کاهش تنش و رسیدگی مؤثرتر را فراهم کرد.
چالشهای زبانی در داوری ایران و چین
زبان و ترجمه یکی از اصلیترین نقاط حساس در داوریهای میان ایران و چین است. پیچیدگیهای زبانی در این نوع داوریها فقط به تفاوت میان زبان فارسی و چینی محدود نمیشود، بلکه وجود زبان سومی مانند انگلیسی، که معمولاً زبان داوری تعیین میشود، لایههای بیشتری از چالش را ایجاد میکند. این تفاوتها درک طرفین از متن قرارداد، اظهارات شهود، لوایح و حتی تصمیمات هیئت داوری را تحت تأثیر قرار میدهد و اگر بهدرستی مدیریت نشود، میتواند روند حل اختلاف را دچار انحراف، تأخیر یا سوءبرداشت کند.
یکی از جدیترین مشکلات، ترجمه حقوقی و تخصصی است. متون حقوقی دارای ساختارهای خاص، اصطلاحات دقیق و بار مفهومی پیچیدهای هستند که ترجمه آنها کاری صرفاً زبانی نیست، بلکه نیازمند شناخت دقیق مفاهیم حقوقی هر دو کشور است. ترجمه تحتاللفظی مفاهیم حقوقی میتواند معنای یک ماده قراردادی، بند ضمانت اجرا، یا حتی یک رأی قبلی را کاملاً دگرگون کند. در مواردی دیده شده است که یک واژه یا اصطلاح چینی به چند روش متفاوت ترجمه شده و همین موضوع، تحلیل داوران از موضوع اختلاف را در مسیر کاملاً متفاوتی قرار داده است. اشتباه در ترجمه شهادت یک کارشناس یا اظهارات یک مقام تجاری نیز میتواند اثر مستقیم بر نتیجه نهایی داشته باشد؛ بهگونهای که معنای واقعی گفتهها در فرآیند داوری بازتاب نیابد.
از سوی دیگر، زمانی که طرفین برای تبادل اسناد و تنظیم لوایح از واسطههای زبانی استفاده میکنند، امکان بروز سوءتفاهم بهشدت افزایش مییابد. زبان چینی زبانی است که بسیاری از واژگان آن چندلایه، وابسته به زمینه و دارای بارهای فرهنگی است؛ بارهایی که در ترجمه به فارسی یا حتی انگلیسی، گاهی بهطور کامل منتقل نمیشوند. این ابهامها نهتنها فهم اسناد را دشوار میکند، بلکه برای داورانی که با ساختارهای زبانی و فرهنگی طرفین آشنا نیستند، زمینه تفسیرهای نادرست را فراهم میکند. نتیجه آن، افزایش احتمال اختلاف در برداشت از متن، تأخیر در فرآیند، و پیچیدهتر شدن رسیدگی است.
موضوع مهم دیگر، انتخاب زبان داوری است. در بسیاری از قراردادهای تجاری و سرمایهگذاری میان ایران و چین، زبان داوری انگلیسی انتخاب میشود. با این حال، در برخی قراردادها طرفین ترجیح میدهند داوری به زبان فارسی یا چینی صورت گیرد. انتخاب زبانی که یکی از طرفین تسلط کافی به آن ندارد، میتواند باعث ایجاد عدم برابری در ارائه استدلالها و دفاعیات شود. طرفی که زبان جلسه را بهتر میداند، معمولاً در بیان استدلال، طرح پرسش، و واکنش سریع به نکات داوران عملکرد قویتری دارد. همین موضوع، که در ظاهر تنها یک انتخاب فنی بهنظر میرسد، در عمل میتواند به عدم توازن در موضع حقوقی طرفین منجر شود. حتی اگر ترجمه همزمان استفاده شود، سرعت انتقال مفاهیم، تفاوت در لحن، و احتمال اشتباهات زبانی همچنان میتواند بر کیفیت دفاعیات اثر بگذارد.
بهطور کلی، چالشهای زبانی در داوری ایران و چین از سطح یک مشکل فنی ساده فراتر میرود و مستقیماً بر عدالت، سرعت و دقت روند رسیدگی تأثیر میگذارد. مدیریت حرفهای این چالشها، انتخاب مترجمان متخصص، تعیین زبان مناسب، و نظارت دقیق بر کیفیت ترجمهها برای جلوگیری از هرگونه سوءبرداشت ضروری است.
اثر تفاوتهای فرهنگی و زبانی بر مراحل مختلف داوری
تفاوتهای فرهنگی و زبانی میان طرفهای ایرانی و چینی نهتنها در زمان شکلگیری قرارداد، بلکه در تمام مراحل داوری نقشآفرین هستند و میتوانند مسیر رسیدگی را تحت تأثیر قرار دهند. در مرحله پیش از داوری، اختلاف در سبک مذاکره و شیوه بیان خواستهها باعث میشود طرفین برداشت متفاوتی از مفاد، تعهدات و حدود مسئولیتها داشته باشند. این تفاوتهای ادراکی زمینهساز بروز اختلافاتی است که بعدها در روند داوری نمود پیدا میکند.
در مرحله انتخاب داور نیز آشنایی یا ناآشنایی داور با فرهنگ تجاری و حقوقی طرفین اهمیت بالایی دارد. اگر داور نتواند رفتارها، لحنها یا الگوهای تصمیمگیری دو طرف را به درستی تفسیر کند، احتمال شکلگیری سوءبرداشت یا تصمیمگیری ناقص افزایش مییابد. انتخاب نادرست داور همچنین ممکن است به بروز چالشهای رویهای و اختلاف در تفسیر قواعد انجام منجر شود.
در جلسات استماع، تفاوتهای فرهنگی در نحوه بیان اعتراض، نوع تعامل با هیئت داوری، سبک صحبتکردن و حتی زبان بدن میتواند موجب تأثیرگذاری ناخواسته بر برداشت داوران شود. لحن ملایم یا غیرمستقیم ممکن است نشانه عدم اطمینان تلقی شود، در حالی که لحن مستقیمتر ممکن است به عنوان رفتار تهاجمی تفسیر گردد؛ در نتیجه، ارزیابی داوران از رفتار طرفین ممکن است بهطور ناخواسته منحرف شود.
در بخش ارائه مستندات نیز چالشهای زبانی نقش مهمی دارند. اسناد ترجمهشدهای که با مفهوم اصلی هماهنگ نباشند یا اصطلاحات تخصصی در آنها بهدرستی منتقل نشده باشد، میتواند هیئت داوری را در فهم دقیق مواضع طرفین دچار ابهام کند. این مسئله گاهی باعث میشود یک ادعا یا دفاع، کمتر از حد واقعی خود اثرگذار تلقی شود.
در نهایت، حتی پس از صدور رأی نیز برداشت متفاوت از مفاهیم حقوقی، تجاری و اصطلاحات کلیدی ممکن است اجرای رأی را با چالش روبهرو کند. اگر طرفین برداشت مشترکی از الزامات رأی یا شیوه اجرای آن نداشته باشند، احتمال بروز اختلافات جدید یا تأخیر در اجرای مؤثر رأی افزایش مییابد
پیامدهای حقوقی و عملی تفاوتهای فرهنگی و زبانی
تفاوتهای فرهنگی و زبانی میان طرفهای ایرانی و چینی پیامدهایی ایجاد میکند که هم بُعد حقوقی دارد و هم آثار عملی در روند داوری بر جای میگذارد. یکی از نخستین پیامدها، افزایش قابلتوجه زمان و هزینه رسیدگی است. هنگامی که طرفین برای هر سند، لایحه یا اظهارنظر نیازمند ترجمه دقیق و چندمرحلهای هستند، جلسات اضافی برای رفع ابهام برگزار میشود و توضیحات تکمیلی لازم میگردد. همه این عوامل موجب طولانیتر شدن فرآیند و افزایش هزینههای مستقیم و غیرمستقیم داوری میشود.
از سوی دیگر، برداشت متفاوت دو فرهنگ از مفاهیمی مانند «تعهد»، «زمانبندی»، «نقض قرارداد» یا حتی «حسننیت» میتواند موجب تفسیرهای متعارض از مفاد قرارداد شود. چنین اختلافبرداشتهایی در مرحله رسیدگی حقوقی، تحلیل ادعاها و تعیین حدود مسئولیتها، پیچیدگیهای قابلتوجهی ایجاد میکند و ممکن است مسیر داوری را از موضوع اصلی فاصله دهد.
افزون بر این، در بعضی موارد فرآیند داوری خود به منبع اختلاف جدید تبدیل میشود. سوءتفاهم در گفتار، رفتار، زبان بدن یا نحوه طرح استدلالها ممکن است حساسیتهای فرهنگی را تحریک کرده و روابط تجاری طرفین را تیره کند. حتی لحن یک ایمیل، شیوه اعتراض در جلسه، یا نحوه ارائه یک سند میتواند از نگاه طرف مقابل بیاحترامی یا بیاعتمادی تعبیر شود و تنشهایی را ایجاد کند که در ماهیت اولیه اختلاف وجود نداشته است.
راهکارهای کاهش اثر تفاوتهای فرهنگی و زبانی
در مدیریت صحیح تفاوتهای فرهنگی و زبانی میتواند روند داوری میان ایران و چین را بهمراتب روانتر، دقیقتر و مؤثرتر کند. یکی از مهمترین اقدامات، استفاده از مترجم متخصص در حوزه حقوق و داوری است؛ مترجمی که علاوه بر تسلط زبانی، با ادبیات حقوقی ایران و چین و ساختار داوری بینالمللی آشنا باشد، احتمال بروز خطا در ترجمه قراردادها، استدلالها و شهادتها را بهطور چشمگیری کاهش میدهد. در کنار این موضوع، انتخاب زبان مناسب برای داوری نیز اهمیت زیادی دارد. توافق بر استفاده از زبان دوگانه یا داشتن نسخه رسمی دو زبانه از قرارداد، میتواند بسیاری از اختلافات ناشی از تفسیر مفاد را از ابتدا کنترل کند.
عامل مهم دیگر، ارتقای آگاهی فرهنگی و حقوقی وکلای دو طرف و داوران است. شناخت سبک ارتباطی، نحوه مذاکره، حساسیتهای فرهنگی و شیوههای حل اختلاف در فرهنگ مقابل، موجب تعامل حرفهایتر و کاهش سوءتفاهمها در جلسات داوری میشود. همچنین انتخاب داوری که تجربه کار با هر دو کشور را دارد و با زبان یا فرهنگ طرفین آشناست، نقش مهمی در تفسیر صحیح رفتارها، اسناد و انتظارات طرفین ایفا میکند.
در نهایت، تعیین قواعد روشن برای ترجمه، تبادل مدارک و زبانهای رسمی، باید در همان آغاز فرآیند داوری انجام شود. مشخص کردن استانداردهای ترجمه، نحوه تأیید نسخههای مترجمشده و تعیین مهلتها، مانع بروز اختلافات رویهای و کاهشدهنده ابهامات احتمالی است. اجرای این راهکارها در کنار یکدیگر میتواند اثر بسیاری از چالشهای فرهنگی و زبانی را به حداقل رسانده و نتیجه داوری را قابلاعتمادتر و منصفانهتر سازد.
نتیجهگیری
تفاوتهای فرهنگی و زبانی میان ایران و چین واقعیتی انکارناپذیر در فرآیند داوری است. شناخت این تفاوتها و اتخاذ راهکارهای مناسب، نقش مهمی در جلوگیری از سوءتفاهم، افزایش کارایی، کاهش هزینهها و ارتقای اعتماد طرفین دارد.
بنابراین پیشنهاد میشود در قراردادها و فرآیندهای داوری، از متخصصانی بهره گرفته شود که علاوه بر دانش حقوقی، با فرهنگ، زبان و سبک تعامل طرفین آشنا هستند.




